ه الف سایه
دیدی... سایه هم رفت.
شعرهای سایه، محبوب من و همدم روزهایم نبود اما، بغض نشکفتهی صدایش را بسیار دوست داشتم.
به گمانم دلدادگی، در حد اعلی، میشود همین شیفتگی مدام که در لحن شعرخوانی سایه، جاری بود. یک شیدایی بدون ملال، یک شوریدگی جاودان، بی گلایه، بی شکوه، بی شکایت.
+ نوشته شده در چهارشنبه نوزدهم مرداد ۱۴۰۱ ساعت 16:2 توسط مهسا
|