نامه نگاریهای دو شاعر
يقول غسان كنفاني :
أنتِ جبانة، تريدين ان تكوني نصف الأشياء
لا تريدنني ولا تريدين غيابي.
فترد غادة السمان :
لأنني تعلمتُ ألاّ ألتصق بك تمامًا كي لا تزهد بي و لا ابتعد عنك تمامًا كي لا تنساني.
يرد غسان قائلًا :
مأساتي ومأساتك انني احبك بصورة اكبر من ان اخفيها واعمق من ان تطمريها
قالت غادة :
مأساتي اني لا ابوح بحبي الا بعد ان ينقضي
غسان کنفانی میگوید:
ترسویی...
میخواهی میانه باشی
نه دوستم داری و نه نبودم را میخواهی.
غادة السمان پاسخ میدهد:
چرا که آموختم کاملا به تو آمیخته نباشم که دچارم شوی و از تو کاملا دور نباشم که فراموشم کنی.
غسان کنفان جواب میدهد:
اندوهِ من و تو این است که
آنقدر دوستت دارم که توانِ پنهان کردنش را ندارم و آنچنان عمیق که نتوانی مدفونش کنی
غادة السمان گفت:
اندوهِ من این است که به عشق اعتراف نمیکنم، مگر بعد از آنکه پایان یابد.
از سری نامههای غسان کنفانی و غادة السمان | ترجمهی سعید هلیچی
پ.ن. این متن از کانال شاعران جهان کپی شده
پ.ن. در میان این همه آلودگی پناه می برم به شعر
بعدا نوشت : متن ترجمه با کمک دوستان تصحیح شد