از قدیم و ندیم گفتن که دود از کنده بلند میشه. درست میگن مادر جان، درست می گن

اینم شاهدش: کتاب مجموعه داستان کوتاه« ملاقات در سندیکای مومیاگران» 

نویسنده: جناب آقای عباس صفاری

نمی دونم قبلاً درباره ی عباس صفاری ، اینجا مطلب نوشتم یا نه، اما مردی هستند جا افتاده، خوش سیما، خوش برخورد، خوش صحبت، دنیا دیده و ....

اولین بار کتاب کبریت خیس را از ایشان خواندم و امسال مجموعه شعر پشیمانم کن را راهی بازار شعر کردند که اگر دستتان رسید، آن را از دست ندهید.

اما برای من که همچنان سر راه دوراهی شعر و داستان ایستاده ام و سری به این می زنم و نوکی به آن، مایه ی مسرت و افتخار است که بگویم در حال خواندن مجموعه داستانهای کوتاه ایشان هستم.

این مجموعه را به اشتباه خریدم، یعنی نام نویسنده را به جای احمد پوری، گفتم عباس صفاری و از قضا دیدم که ایشان علاوه بر شعر داستان هم نوشته اند.

البته رمان احمد پوری را هم امیدوارم بخرم، چون شروع بسیار جالبی داشت، اما این اشتباه لپی، به بهترین اتفاق این روزهای من بدل شد.

مدتها بود که مجموعه ای این چنین جذاب با تنوع موضوعات و پیچیده در چادر شب چهارخانه ی تاریخ، نخوانده بودم. اگر از تاریخ ایران و جهان سر رشته داشته باشید، به مراتب این کتاب برایتان جذاب تر می شود.

نکته ی جالب دیگر این کتاب این است که مکان های معرفی شده محدود به ایران نیستند و با توجه به جهانگردی عباس صفاری، گوشه های دیگر دنیا را نیز در این کتاب یافت می کنید. 

تنها نکته ی ناخوش آیند تیراژ پایین این کتاب وزین است که تنها هفتصد جلد می باشد. امیدوارم این کتاب به خوبی معرفی شود و راهش را در این کساد بازار پیدا کند. کتاب را نشر ثالث چاپ کرده و قیمت آن بیست هزار تومن است.