نگاهی به فیلم شنای پروانه
۱) در ترجمهی نام فیلم به انگلیسی، پروانه را باترفلای ترجمه کرده بودند. بیننده فکر می کند موضوع شنای تخصصی پروانه است اما، پروانه نام زن داستان است
در ترجمهی لغاتی که اینچنین جناس تام با هم دارند، باید لغتی در زبان مقصد انتخاب شود، که به لحاظ معنایی نزدیکی بیشتری با معنی لغت در زبان مبدا دارد.
۲) لحظات احساسی حجت با زنش را خیلی دوست داشتم.
سالهاست که کتک خوردن زن را در سینما نشان میدهند، نمونهی بارز آن هم فیلم هامون.
چه خوب بود این صحنههای احساسی. بد نیست کمی هم عشق با چهرهی واقعی را به فیلمها تزریق کنیم.
۳) امیر آقایی حتی در زیر بزک و دوزک همچنان آقاست!!! خدا حفظش کند اصلا در این نقش خوش ننشسته بود.حتی با گریم صدایش و دادن ته لهجه به صدای گیرایش نمیشد از او یک لات بی سر و پا ساخت. به نظر من علی رغم سیمرغی که گرفته این نقش را باید بازیگر دیگری ایفا می کرد.
۴) به سکانسی که پسر بچه ها در آب ، بدون لباس بازی می کنند خوب توجه کنید. دختر بچهها را در پشت زمینه میبینید در حجاب کامل. این دختران به وضوح زیر سن تکلیف هستند.
به سکانس صحبتهای شوهر خواهر حجت با نگهبان افغان آن کارگاه دورافتاده خوب دقت کنید.
در چند جمله تاثیر نگاه جامعه را بر رفتار خشونت آمیز مردان نسبت به زنان نشان میدهد.
در مورد موضوع فیلم: (خطر لو رفتن فیلم )
فیلمهایی با موضوع مواد مخدر و خشونت بالا زیاد ساخته شدهاند. اگر تلنگری بود به جامعه خوب بود، اگر زنگ هشداری را به صدا در میاورد خوب بود اگر تغییری در پی داشت خوب بود... افسوس و صد افسوس که سینما فقط و فقط جنبهی سرگرمی دارد و ذرهای تکان به این جامعه وارد نمیکند.
و اما پایان فیلم ... راستش پایان فیلم را دوست نداشتم.
چرا؟ چون هیچ تغییری در پی نداشت گنداب همان گنداب ماند