چند شعر از شاعران جهان
کمکم تفاوت ظریف میان نگهداشتن یک دست
و زنجیر کردن یک روح را یاد خواهی گرفت.
اینکه عشق تکیهکردن نیست
و رفاقت، اطمینان خاطر.
و یاد میگیری که بوسهها قرارداد نیستند
و هدیهها، عهد و پیمان معنی نمیدهند.
و شکستهایت را خواهی پذیرفت
سرت را بالا خواهی گرفت با چشمهای باز
با ظرافتی زنانه و نه اندوهی کودکانه
و یاد میگیری که همهی راههایت را همامروز بسازی
که خاک فردا برای خیالها مطمئن نیست
و آینده امکانی برای سقوط به میانهی نزاع در خود دارد
کم کم یاد میگیری
که حتی نور خورشید میسوزاند اگر زیاد آفتاب بگیری
بعد باغ خود را میکاری و روحت را زینت میدهی
به جای اینکه منتظر کسی باشی تا برایت گل بیاورد
و یاد میگیری که میتوانی تحمل کنی…
که محکم هستی…
که خیلی میارزی.
و میآموزی و میآموزی
با هر خداحافظی
یاد میگیری
خورخه لوئیس بورخس
منبع: سایت اکولالیا
_______________
ناپلئون
معلم میپرسد
بچهها؟
ناپلئون بناپارت کی به دنیا آمد؟
بچهها میگویند، هزار سال پیش
بچهها میگویند، صد سال پیش
بچهها میگویند، سال پیش
کسی نمیداند.
معلم میپرسد
بچهها؟
ناپلئون بناپارت چه کار کرد؟
بچهها میگویند، جنگی را برد
بچهها میگویند، جنگی را باخت
کسی نمیداند.
فرانتیسک میگوید:
قصاب ما یه سگ داشت
به اسم ناپلئون.
قصاب عادت داشت کتکش میزد و سگ
پارسال از گرسنگی مرد.
و حالا تمام بچهها دلشان میسوزد
برای ناپلئون.
■
میروسلاو هولوب
ترجمه از امیر عباس رسولی
منبع: سایت اکولالیا