اقتباس از داستان‌های کوتاه و رمان‌های ایرانی را همیشه دوست داشته‌ام. فیلم‌هایی مثل درخت گلابی ، همیشه پای یک زن در میان است در کنار خیلی اقتباس‌های دیگر من‌جمله بیست زخم کاری، از نمونه‌های خوب و موفق اقتباس بوده‌اند.
در مورد سووشون کمی تردید داشتم.
سووشون را هزار سال قبل خوانده‌ام. در سن و سالی که متوجه خیلی از اشارات و صحنه‌ها نمی‌شدم و بعد از آن هم دیگر دوباره سراغ خواندن این کتاب نرفتم و جز پایان کتاب اتفاقات زیادی از رمان در خاطرم نمانده است.
دیشب با شروع فیلم انگار خاکی هزار ساله، لایه لایه از روی ذهنم پس رفت و با هر صحنه جرقه‌ای در ذهنم روشن می‌شد. با دیدن عزت‌الدوله این جرقه‌ها اوج گرفت و دستمریزاد گفتم به انتخاب نقش درست و بازی بی‌نظیر خانم مریم سعادت.

راستش را بخواهید پیش از دیدن فیلم با توجه به سایر فیلم‌های کی‌مرام، توقع زیادی از او نداشتم. اما انگار گذر زمان و بالا رفتن تجربه و هنر کارگردان همه دست به دست هم داده بودند تا بازی قابل قبولی را ارائه دهد و از دقیقه‌ی ۴۱ به بعد که چشمکی را در کمال ظرافت حواله‌ی زری کرد، با خودم گفتم خوب در این نقش جا خواهد افتاد. چشمکی از جنس اشارات نظر که جناب ابتهاج فرموده‌اند که البته در اینجا این عشق عیان است و نیازی به پرده پوشی نیست.
البته با توجه به قسمت اول یوسف خان هنوز در دیالوگ گویی راه زیادی دارد اما اگر پای دیالوگ در میان نباشد بازی باورپذیری دارد.

اگر توانستید قسمت اول را ببینید. نه چون سووشون است چون برای اولین بار کمی، ذره‌ای در حد شعله‌‌ی شمعی، روابط زناشویی را نزدیک به آنچه هست یا می‌تواند باشد نشان داده‌است
به عنوان یک زن که سالهاست در فیلم‌های ایرانی فقط سایه‌ای از روابط را می‌بینم دوست دارم کمی عاطفه‌ی این روابط پر رنگ‌تر شود. دوست دارم در کنار تمام خشونت‌ها و خیانتها و بدرفتاریهایی که به درستی نشان داده می‌شوند در فیلمی به جز فیلم‌های مثلا طنز، به این موضوعات هم پرداخته شود.


فعلا که سریال توقیف است امیدوارم به زودی این نمایش توقیف و رفع توقیف هم بر طرف شود و شاهد آنچه ساخته شده باشیم نه آنچه که ویرایش و پیرایش شده است.

درباره‌ی زری هنوز مردد هستم. علی رغم صدا و لهجه‌ی دلچسب بهنوش طباطبایی با تمام گریمهایی که صورت گرفته به وضوح از یوسف بزرگ‌تر است در حالی که باید جوان‌تر از او باشد.