شب چهارم🌙

عزیز من!
جیب‌های فراموشی را با کدام لحظه پر کنم
که تو در آن نروییده باشی؟

چمدانت
حجم سبزی‌ست
هم‌جوار جاودانگی
غنوده بر زانوان من

برایش لالایی می‌خوانم
و ریشه‌هایم
اعتیاد به آب را
احتیاج به خاک را
فراموش می‌کنند....