روزی روزگاری وبلاگی
چند سال پیش بود که دوست عزیزی وبلاگ خوبی را به من معرفی کرد. نویسنده ی این وبلاگ خانم آنا بود که با کلامی شیرین اتفاقات روزمره را بصورت داستان می نوشت و گاهی هم فقط داستان سرایی می کرد. من تازه کمی سرم خلوت شده بود و بعد از سالها دوباره پا به فضای مجازی گذاشته بودم. البته وبلاگ نمی نوشتم و بیشتر خواننده بودم. وبلاگ آنای عزیز و بعد ها کافه آنا که عمر بسیار کوتاهی داشت و هنوز افتتاح نشده بدلیل مزاحمتهای مکرر بسته شد، تلنگری بود برای من تا دوباره دست به نوشتن ببرم. این صفحه جزیره ای دورافتاده در دنیای وبلاگ نویسان است که برای من جاییست برای مشق نوشتن و ارتباط با خوانندگان خوب و فرهیخته. عمر این صفحه بیشتر از دو سال است اما بدلایل مشکلاتی که پیشامد کرد نقطه گذاشتم در پایانش و رفتم سر خط...
باقی برای بعد
+ نوشته شده در شنبه بیست و یکم مهر ۱۳۹۷ ساعت 18:3 توسط مهسا
|